مطلع نگاشته های قرآنی قرن دوازدهم را با نام و يادپر فروغ محدث جلیلی وعالم بی بدیل تاریخ تشیع علامه ممحمدباقر مجلسی رضوان الله علیه(م 1111) آذین می بندم
آن بزرگوار در دایرة المعارف عدیم النظیر خود «بحار الانوار» جای در جای به مباحث قرآنی پرداخته است، مجلدات (89 و 90) از چاپ بیروت [92 و 93] از چاپ ایران این مجموعه شگرف، ویژه مباحث قرآنی در این جلدها در ضمن صدوسی باب از فضل و فضیلت قرآنی، اعجاز آن، تدبٌر در قرآن، ناسخ و منسوخ در قرآن، آداب تلاوت قرآن، جمع و تدوین قرآن و ... در پرتو آیات و روایات، به تفصیل سخن رفته است. باب 128 این مجموعه ارجمند، رساله ایست مفرد با عنوان «باب ماورد عن امیرالمؤمنین فی اصناف آیات القرآن و انواعهای و تفسیر بعض آیاتها بروایة المعانی». اما این مجموعه با وضعی که دارد، سخنی باشد بلند از امیرالمؤمنین (ع)، بی گمان پذیرفتنی نیست.1 متن آن که بیشتر شکل تألیف کتاب را دارد و گاه با عباراتی نااستوار، نشانگر آن است که نباید حدیثی باشد منقول از علی (ع).
البته این مجموعه به سید مرتضی و محمد بن ابراهیم نعمانی نیز نسبت داده شده است و احتمال های دیگری نیز درباره آن می رود2 .
علامه مجلسی رضوان الله علیه، در آغاز تمام ابواب و فصول بحارالانوار آیات آن موضوع را آورده و تفسیر کرده است و عملاً یکی از گسترده ترین، مهم ترین و کارآمدترین فهرست های موضوعی قرآن مجید را رقم زده است. تنظیم موضوعی آیات قرآن کریم گو اینکه پیش از آن بزگوار پیشینه داشته است ـ و پس از آن بدان اشاره خواهیم کردـ اما بدین گستردگی، دقت و تفصیل برای اوّلین بار سامان یافته است. جداسازی این بخشهای و تدوین و تنسیق دقیق آنها، عملاً تدوین تفسیری خواهدبود موضوعی، ارجمند و سودمند که امید است صاحب همّتانی، به جمع و تدوین آن همٌت گمارند.
علاّمه مجلسی از عالمان و محدثان و فقیهان بزرگ قرن یازدهم هجری و سال های آغازین قرن دوازدهم هجری است، وی مشهورتر از آن است که در این مقام که آهنگ ما بر اختصار است و اشاره یا به منابع شرح احوال مؤلفان، نیازمند قلم زدن باشد. با این همه باید یاد کنم که نقش علاّمه در حفظ میراث تشیّع، عمومی سازی فرهنگ شیعی از طریق ترجمه و سهل الوصول ساختن آموزه های دین، محتوا شناسی دقیق آثار وی و چگونگی آنها و ... با همه نگارش های ارجمندی که دربار/ه آن بزرگوار هست، هنوز نیاز به تأمل و تدبّر بیشتر دارد.[3] مقدمه دراز دامن این تفسیر است در شانزده باب، از جلمه فضل و فضیلت قرآن، ثقلین و همبری آن دو با هم و جدا ناپذیری آن دو از یکدیگر، تبیین و توضیح همه آنچه بندگان خدواند بدان نیاز دارند در قرآن است؛ و اینکه همه حقایق قرآنی نزد اهل بیت (ع) است و تأویل قرآن نیز، نهی از تفسیر به رأی و اینکه قرآن را ظاهری است و باطنی، اینکه آیات قرآن مشتمل است بر محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ و ... اقسام آیات قرآن موافق نباشد مردود است، اوٌلین و آخرین سوره نازله بر رسول الله لأ و ... همه آنچه یاد شده براساس روایات گزارش شده است، مؤلف فقط روایات را کنار هم نهاده است و ذیل عناوینی که رقم زده آورده است، بدون هیچ توضیح و تبیین، چنانکه در تمام تفسیر نیز شیوه وی چنین است. این عناوین و جمع و کعرضه روایات به نوعی نشانگر چگونگی تفسیر پذیری قرآن کریم و جایگاه اهل بیت (ع) در تفسیر قرآن از نگاه وی نیز تواند بود. به هر حال این مقدمات از این جهت که اشاره شده و از جهات دیگر فهم مسایل مرتبط با قرآن شایان توجه است.
علاٌمه سید هاشم بحرانی «کتکان» از توابع «کوبلی» بحرین به دنیا آمده است و پس از گذراندن روزگاری، به نجف رفته است و در محضر عالمان آن دیار دانش آموخته است؛ و امٌا اینهمه کی؟ و چگونه؟ هیچ گونه اطلاعی در اختیار نیست، او پس از تحصیلات عالیه به زادگاهش بر می گردد و بعد از شیخ محمد بن ماجاجد، مرجعیٌت آن دیار را به عهده می گیرد و به شایستگی به امور مردم قیام کرده در امر بمعروف و نهی از منکر با تمام توان تلاش می کند، و مسند داوری را نیز در اختیار می گیرد، و به سال (1109) یا (1107) زندگی را بدرود می گوید.[4]
در اين قرن محمد بن عمر بن قاسم بن اسماعيل بقري شافعي (م 11109) آثاري در علوم قرآني رقم زد، از جمله : «بغية الطالبين و رغبة الراغبين» در قرائت. [5] او در تبيين و توضيح قرائت «حفض» نيز رساله اي نگاشته است و كتابي نگاشته است درباره قرائت هاي هفتگانه با عنوان: «رسالة في القراءات السبع». و نيز از آثار اوست [6]«القواعد المقررة والفوائد المحررة» كه در آن راجع به هر يك از قراژئ سبعه به طور انفراد بحث شده و سخن به اختصار آمده است.[7] بقري، از فقيهان و قاريان شافعي مصري است، از شرح حال او اطلاعي در اختيار نداريم، آثار او به گونه پراكنده در فهرست هاي نسخه هاي خطي كتابخانه هاي مختلف ياد شده است.[8] وي از نگارش اين اثر به سال (1089) فراغت يافته است.
در اين قرن كتاب مهم دمياطي درباره قرائت هاي چهارده گانه، با عنوان: «اتحاف فضلاء البشر في القراآت الأربع عشر» ياد كردني است. مؤلف در اين نگاشته آهنگ آن داشته است تا چگونگي قرائت های چهارده گانه را گزارش کند ، وی ابتدا از قرائت سخن گفته است و اقسام آن، آن گاه در فصلی مستقل، آن گاه در فصلي مستقل از آداب قرائت و چگونگي تلاوت قرآن بحث كرده است، سپس اصول قرائتها را به شرح آورده است. وي درگزارش قرائتها كه بر اساس سور قرآني گزارش كرده است از سوره، مكي و مدني بودن آن و توجیه قرائت هاي مختلف با دقت بحث مي كند و نيز گاه به احكام فقهي مختلفي كه بر قرائتهاي گونه گون منطبق است سخن به ميان مي آورد. «اتحاف» پيشتر دو بار به سال هاي (1317) و (1359) به چاپ رسيده بوده است، چاپ اخير آن، چاپي است منقح و ارجمند با تعليق و تصحيح دكتر شعبان محمد اسماعيل كه بر اساس سه نسخه و نيز نسخه هاي چاپي آن مقابله و تصحيح شده است.
او در اين تحقيق منابع تمام احاديث، اشعار و اقوال را بازيابي كرده و نشان داده است؛ و گاه توضيحاتي درباره متن، در پانوشتها افزوده است و در مقدمه اي دراز دامن از مؤلف كتاب و اهميت آن و چگونگي تصحيح و تحقيق خود سخن گفته است. [9]
شهاب الدين احمد بن محمد بن احمد بن عبدالله، در دمياط بزاد و در همان ديار رشد كرد، از محضر مشايخ آن دانش آموخت. آن گاه به قاهره رفت وعلوم اسلامي را از عالمان آن ديار بهره گرفت و به جايگاه بلندي در دانش دست يافت، سپس به حجاز رفت و در آن ديار نيز حديث شنيد و آن گاه به دمياط بازگشت و به گسترش دانش همت ورزيد. دمياطي بار ديگر به حجاز رفت و از آنجا عازم يمن شد، و در يمن نيز از عالمان بهره گرفت و آن گاه به دمياط بازگشت و بر مسند تدريس نشست و به تصنيف و تاليف همت گماشت.
او در سال هاي پايان عمر خويش به «طريقه نقشبنديه» روي آورد و بالاخره در سالهای پایانی عمر در مدینبه منوره اقامت گزید و در همان دیار به سال 1117 زندگی را بدرود گفت.[10]
پیشتر از کتاب ارجمند «حرز الامانی و وجه التهانی» یاد کرده ایم.[11] این کتاب، نظم کتاب ارجمند ابو عمر دانی «التیسیرفی القراآت السبع» است در (1137) بیت شعر. و نیز گفته ایم که «الدرة المضیئه فی قرائة الأئمه الثالثة المرضیه» منظومه ایست به واقع مکمل «حرز الامانی».[12]
اکنون یاد کنیم از شرح «االدرة المضیئه ...» ، ابی الصلاح علی بن محسن صعیدی مالکی شاذلی که نگارش آن را به سال (1125) به پایان برده است، با عنوان : «المنح الالهیه بشرح الدره المضیئه فی علم القراءات الثلاثة المرضیه»، وی کتابی دیگر دارد در چگونگی کاربرد واژه «الآن» در قرآن کریم با عنوان: «الٌدر الحسان فی حلٌ مشکل قوله تعالی «الآن».[13]
صعیدی مالکی از عالمان و فاضلان قرن دوازدهم هجری است، کحاله نوشته است که در دانش های گونه گون آگاهی هایی داشته است. او به لحاظ طریقت به فرقه «شاذلیه»[14] منسوب بود و به لحاظ فقهی دیدگاه مالکی داشت.
شاذلی افزون بر آنچه یاد کردیم آثار دیگر نیز دارد.[15] شاذلی به سال 1130 زندگی را بدرود گفته است.
در این قرن سلطان بین ناصر احمد جبوری (م1138)، آثاری چند در علوم قرآنی رقم زده است. از جمله : «القول المبین فی القراآت السبع»، «القول المبین فی التکبیر سنة المکیین». این اثر تبیین و توضیحی است بر چگونگی وجوه «تکبیر» از نگاه قراء سبعه و بروایت شاطبی.[16]
جبوری، در خابور[17] بغداد به دنیا آمد، در قبیله ای بزرگ به نام «جبور»، او برای دانش اندوزی به بغداد رفت و سپس حجاز و دمشق. وی در مسیر «حج»، به سال 1338 زندگی را بدرود گفت.[18]
اکنون یاد کنیم از ابوالحسن بن محمد نباطی فتونی (م1139) که برای تفسیری تأویلی با نگاهی به روایات تأویلی با عنوان «مرآة الانوار و مشکوة الاسرار» مقدمه ای نگاشته است بس دراز دامن و براستی اثری بزرگ در علوم قرآنی، اما با نگاهی ویژه. او کتاب را در سه مقدمه ویک خاتمه که مقدمه اول مشتمل است به سه مقاله و دوم بر دو مقاله سامان داده است.
او در مقدمه اول از حقیقت تأویل و بطن قرآن سخن گفته و کوشیده است این ادعا را استوار دارد که تمام ظواهر آیات الهی در باطن و با نگاه تأویلی آن اشاره است به امامت و ولایت امامان و پیشوایان حق و معارضان و دشمنان آنان؛ و در مقدمه سوم نمونه هایی از تأویلاتی را گزارش کرده است که به گونه موردی «بطن» و تأویل آیه را، ولایت و امامت دانسته اند، او این دیدگاه را می گستراند و فهرستی از واژه گان قرآنی را ارایه می کند که همه اینها ظاهر و تنزیلی دارد و آن همان است که با دانش لغت و قواعد عربی و سبک شناخت قرآن می توان بدان دست یافت و باطنی دارد که تأویل آیه است و کلامی و پیامی است بجز این ظاهر، که نیکی ها، امامت و ولایت؛ و زشتی ها و تباهی ها، دشمنان امامت و ولایت اند !!!، او در این بخش حدوداً 1200 کلمه را بدین صورت گزارش کرده است، البته چگونگی معنای تأویلی بسیاری از آنها را به تفسیر وانهاده است و تفسیر تا آیه چهارم سوره نساء بیشتر نگاشته نشده است.[19]
این مقدمه که بی گمان افراطی ترین نگاه تأویلی ـ باطنی به آیات است و موارد بسیاری از آن ناپذیرفتنی، ابتداء به سال (1303) و با انتسابی نادرست به شیخ عبداللطیف کازرونی به چاپ رسیده است که عنوان مقدمه «البرهان فی تفسیر القرآن»!! را به خود گرفته است.
این گونه نگاه افراطی به باطن و تأویل آیات بی گمان ریشه در اندیشه های غالیان دارد و بسیاری از این گونه روایات از جعل و وضع آنان است. از این موضوع در مقامی دیگر اندکی به شرح تر سخن گفته ام.[20]
امامان (ع) خود در برابر این گونه نگرش های افراطی بل انحرافی ایستادند و روشنگری کردن بنگرند:
امام صادق (ع) فرمود :
«در مورد هر آیه ای نگویید: فلانی و فلانی مراد است! در قرآن احکام حلال و حرام، اخبار گذشتگان، پیشگویی هایی درباره آیندگان و احکام داوری نیز وجود دارد.»[21]
امام صادق (ع) به ابوالخطاب (محمد بن مقلاس اسدی کوفی) فرمود:
«به من گزارش رسیده که تو یکی را مصداق خمر و زنا و دیگری را مصداق نماز و روزه می پنداری! نه چنان است، بلکه ما ریشه خیر هستیم و شاخه های آن پیروی از خداست و دشمن ما ریشه زشتی و پلیدی است و شاخه های آن عصیان خداست.»[22]
مولی ابوالحسن بن محمد طاهر فتونی، از عالمان، فقیهان و محدثان قرن دوازدهم هجری است، او در محله «درب امام» اصفهان دیده به جهان گشود و از محضر عالمان آن دیار و نجف اشرف بهره برد و به جایگاه رفیعی از دانش دست یافت. وی در ابعاد مخلتف فرهنگ اسلامی آثاری از خود بر جای نهاده است[23]، او در اواخر دهه چهل بعد از 1100 در نجف اشرف دیده از جهان بربست [1137 یا1139] .
بارها در این سلسله مقالات از اهمیت قرائت «حفص» سخن رفته است. عالمان بسیاری در سده های گذشته درباره چگونگی این قرائت و جایگاهش سخن گفته اند. در این قرن، عالم بزرگ و عارف پر اطلاع دمشقی عبدالغنی بن اسماعیل، صالحی حنفی نابلسی در اهمیت قرائت حفص، کتابی نوشت با عنوان: «القول القاسم فی قرائه حفص عن عاصم» او افزون بر این کتاب دو نگاشته نیز در تجوید دارد: «کفایة المستفید فی علم التجوید» و «الأقتصاد فی النطق بالصاد».[24]
عبد الغنی نابلسی از عارفان عالمان بزرگ این قرن و از منسوبان به «نقشبندیّه» است. وی در دمشق از مادر بزاد و در همان دیار دانش آموختن را آغاز کرد، سپس به بغداد رفت و پس از روزگاری به سوریه بازگشت، آن گاه به فلسطین، لبنان، مصر و حجاز نیز سفر کرد و در گسترش و تعمیق دانش و آموخته های خود کوشید. او در تدریس و گستراندن حقایق و تألیف و تصنیف سختکوش بود، از این روی آثار بسیاری در ابعاد مختلف فرهنگ اسلامی از وی برجای مانده است.
نابلسی در دمشق (صالحیه) به سال (1143) زندگی را بدرود گفت.[25]
اکنون یاد کنیم از مصطفی بن عبدالرحمن ازمیری (م1156) که کتابی نگاشت با عنوان «بدائع البرهان فی علوم القرآن».[26] ازمیری در باب قرائتها کتابی نگاشت با عنوان «عمدة العرفان» که خود آن را شرح کرد و «بدائع البرهان علی عمدة العرفان فی وصف حروف القرآن» نامید که نسخه هایی از آن در کتابخانه ها موجود است.[27] و نیز وی کتابی پرداخت با عنوان «تحریر النشر من طریق العشر». او می گوید جزری در این کتاب برخی از اقوال و قرائتها را مستند آورد ه و برخی را گزارش کرده است بدون اینکه به کتاب استناد دهد. من کتاب را پیراستم و تمام نقلها و قرائتها را مستند ساختم.[28] این کتاب را برخی از فهرست نگاران با عنوان «رسالة فی تحریر کتاب النشر من السهور» نیز یاد کرده اند[29] ، اما آغاز و فرجام کتاب تردیدی باقی نمی گذارد که این عنوان با عنوان پیشین یک کتاب هستند.
او کتابی دیگر نوشته و در آن قاریان مهم، مشایخ و راویان آنها را روشن کرده است؛ با عنوان « قوائد فی القراء و شیوخهم و روائهم».[30] از دیگر آثار اوست «المقاصد فی تخریج ما فی النشر من الفوائد» و «اتحاف البررة بما سکنت عنه العشره».
از، ازمیری و چگونگی تحصیل و دست یابی وی به دانش، استادان و شاگردان او آگاهی های شایسته ای در اختیار نداریم، او را به چیره دستی در قرائت ستوده اند که نگاشته های وی نشانگر آن است . از آنچه خود در پایان یکی از نگاشته هایش آورده است، او امام جماعت اول مسجد «قلیچ علی پاشا» در کنار توپخانه بوده است. و در منابع شرح حال نگاری آمده است که وی به سال (1156) در مصر زندگی را بدرود گفته است.[31]
پیشتر آورده ایم که از جمله مباحث دلکش و ذوق انگیز و آموزنده قرآنی، تناسب آیات در سوره ها و پیوند محتوای آیه ها در سوره هاست. به این موضوع گو اینکه بسیار اندک اندیشیده شده است و آثار کمی درباره آن رقم خورده است، اما موضوعی است سودمند و در فهم قرآن کارآمد، در این قرن، محمدبن أبی بکر، ساجقلی زاده مرعشی (م1154) از مؤلفان و عالمان عثمانی، کتابی پرداخته است با عنوان «نهر النجاة فی بیان مناسبات آیات الکتاب»[32] وی افزون بر این کتابی نگاشته است در تجوید با عنوان «جهد المقل فی فن التجوید».[33]
ساجقلی زاده، از عالمان و مؤلفان قرن دوازدهم هجری است، از چگونگی زندگانی وی آگاهی های شایسته ای در اختیار نیست. در منابع شرح حال نگاری او را به گستردگی در دانش و دست داشتن در علوم مختلف ستوده اند. و برخی از آثار وی را گزارش کرده اند.[34]
1 – درمقامی دیگر از چگونگی آن به اجمال سخن گفته ایم، تاریخ تفسیر قرآن کریم، ج 1 و اکنون در وقف میراث جاویدان، ش 14 / 18 .
2 – کیهان اندیشه، ش 28/114 به بعد مقاله «رسائل منسوب به اهل بیت (ع)در این مقالیه احتمالات مختلف درباره ایان رساله به تفصیل و دقت بخث شده است.
[3] - افزون برشرع حالهای کوتاه و بلندی که درباره آن بزرگوار در ضمن منابع شرح حال نگاری آمده است، کتابهایی مستقل نیز درباره وی و گزارش آثار و مآثرش نگاشته شده است از جمله :
الف : تذکرة الأنساب، حیدر علی بن عزیز الله بن محمد تقی ... مجلسی (چاپ شده در کتابشناسی علاٌمه مجلسی).
ب) الفیض القدس فی ترجمة العلاٌمه المجلسی، میرزا حسین نوری (چاپ شده در جلد 105 بحارالانوار).
ج : زندگینامه علاٌمه مجلسی، سید مصلح الدین مهدوی 2 جلد، اصفهان، انتشارات حسینیه عمادزاده، بی تا.
د: علاٌمه مجلسی، بزرگمرد علم و دین، علی دوانی، تهران، امیر کبیر، 1370 .
ه : فیض قدس (ترجمه الفیض القدس)، تحقیق و تعلیق، سید جعفر نبوی، تهران شرکت انتشارات علمی و فرهنگیپف 1374
و : علاٌمه مجلسی، حسین طارمی، تهران، طرح نو، 1375.
ز : کتابشناسی علامه مجلسی، حسین درگاهی و علی اکبر تلاقی دادیانی، سازمان چاپ و انتشارات و زارت فرهنگ و ارشاد اسلامی / 1370.
[4] - در شرح حال اثار و مآثر سید بحرانی درمنابع شرح نگاری سخن رفته است از جمله در : امل الأمل 2/341؛ اعیان الشیعه، 10/249؛ ریحانة الأدب، 1/233 ، مقدمه حلیة الأبرار، مقدمه تفسیر برهان، چاپ بنیاد بعثت، مجله حوزه، ش 20/74 به قلم نگارنده، و نیز بنگرید به زندگینامه علاٌمه بحرینی، محمد برهانی، و «العلاٌمه السید هاشن البحرانی» فارس تبريزي .
[5] - معجم مصنفات القرآن الكريم، 4/31.
[6] - معجم الدرسات القرآينه / 497، 499
[7] - معجم مصنفات القرآن الكريم، 4/138 ، فهرست موضوكعي نسخه هاي خطي عربي كتابخانه هاي جمهوري اسلامي ايران، 1/378.
[8] - الأعلام، 6/317 ، اين منبع نيز تنها يادي است از آثار او بر مبناي فهرست كتابخانه الأزهرا.
[9] - اتحاف فضلاء البشر فی القراءات الأرابع عشر، المسمی «بمنتهی الأمانی و الحشرات فی علوم القراءات» احمد بن حمد النباء، بیروت، عالم الکتب /1407.
[10] - الاأعلام،1/240؛ معجم المطبوعات، 1/855؛ معجم المؤمنین، اصول الفقه تاریخه و رجاله، شعبان محمد اسماعیل/506، و مقدمه اتحاف فضلاء البشر.
[11] - بینات، ش 6/77.
[12] - همان ، ش 10/51.
[13] - البرهان فی علوم القرآن، 1/447؛ معجم المؤمنین، 2/490.
[14] - شاذلیه از فرق صوفیه و ÷یروان علی بن عبدالله بن عبد الجبار بن تمیم بن هرمز شاذلی مغربی(م656)، او از صوفیان معرف شمال افریفا به شمار است؛ که از فرقه وی پانزده طریفه دیگر سر بر آورده اند. دایرة المعارف الأسلامیه /13، فرهنگ فرق اسلامی /247.
[15] - الأعلام، 4/323؛ معجم المؤمنین 2/491.
[16] - معجم مصنفات القرآن الکریم، 4/140، البرهان فی علوم القرآن، 1/47.
[17] - خابور، نهری است بزرگ بین رأس عین وفرات (معجم البلدان 2/382) واقع در غرب عانه که دیهی است بزرگ بر فرات و عالمانی به آن منسوبند، معجم البدان، 4/81؛ لغت نامه دهخدا، 9/13828.
[18] - الأعلام، 3/110، معجم المؤمنین، 1/774.
[19] - الذریعه، 20/294.
[20] - تفسیر مأثور، کفاتیها، کمبودها، (نزدیک به نشر).
[21] - البرهان فی تفسیر القرآن، 1/23.
[22] - همان و نیز بنگرید به وسایل الشیعه، 12/121
[23] - طبقات اعلام الشیعه (قرن دوازدهم) /174؛ فیض قدسی/151؛ فیض القدسی/76، مقدمه مرآت الانوار؛ الأجاره الکبیره /45؛ لؤلؤ البحرین/107، روضات الجنات7/142؛ ماضی النجو و حاضرها، 3/42.
[24] - معجم مصنفات القرآن الکریم، 4/139.
[25] - بنگرید به: الحقیقه و المجاز (مقدمه و نیز متن آ ص 266 به بعد) الأعلام، 4/23؛ معجم المؤلفین، 2/176؛ تاریخ آداب اللغه العربیه،3/348، مملک الدرر،3/30؛ معجم المطبوعات /1832.
[26] - ایضاح المکنون،1/170.
[27] - معجم الدداسات القرآنیه/467؛ فهرس مخطوطات دائر الکتب الظاهریه، 1/313.
[28] - فهرس مخطوطات دائر الکتب الأزهریه، 1/324، این کتاب با عنوان «ملحض بدایع البرهان» گزین شده است، همان /481.
[29] - همان /374.
[30] - معجم المؤلفین، 3/869؛ مخطوطات دائر الکتب الازهریه.
[31] - همان، 3/869؛ الأعلام، 7/236.
[32] - ایضاح المکنون، 2/696.
[33] - فهرس مخطوطات دائر الکتب الظاهریه (علوم القرآن)، 1/147.
[34] - عثمانل مؤلفلری، 1/325؛ معجم المؤلفین، 3/711؛ الأعلام، 6/60؛ معجم المطبوعات، 1/995؛ تاریخ آداب اللغه العربیه، 3/351.